غریبم خواندی آنشب آشنا بیگانه برگشتم .
منِ مهمان ز اخم سرد صاحبخانه برگشتم .
لبت جام شرابم بود و سهم روزگارم نه !!
عطش می کشت اما تشنه از میخانه برگشتم
به تدبیر و خرد در جمع خوبان شهره بودم تا.
بدنبالت روان شد عقل و دل دیوانه برگشتم.
خدایم را درون سنگهای کعبه گم کردم
خودم ،لبیک گویان از دل بتخانه برگشتم.
نمی دانم چه بود این لرزه ی چشم گسل خیزت
که سویت و محکم آمده ، ویرانه برگشتم
گمان کردم که با تو تا ابد پیمانِ جان دارم.
شکستی قلب و عهد و ساغر و پیمانه.
برگشتم .
رها_افرا_نیا
بعضی ها باران دیده اند ، درست ،
ولی گرگ نیستند.
اگر بیشه ها جای بازیشان بود
کفتار نشدند.
سینه سپر ِ هر لاشخور و بی معرفتی
اگر نبودند
در عوض ترس و وقاحت و بی آبرویی در وجودشان
جایی نداشت.
بعضی ها
دل میدهند
اما سخت دل میکَنند.
اینها اگر عاشق شوند
باید فاتحه ی آرامش زندگیشان را خواند.
مجله ی هفته نامه و ماه و سال هر کسی نمیشوند
ولی گاهی رومه ی مچاله ی دور سبزی ِ رفیقانشان
بوده اند.
بعضی ها
کمتر عکس میگیرند
نه بخاطر بدعکسی شان است
از باطن کثیف هراس دارند
مبادا پشت عکس های فتوشاپ شده شان
آلایش زشتی بگیرند.
بعضی ها
مثل بعضی های دیگر نیستند
حرف هاشان پای عملشان است
نه به بُلوفهای دلبرانه.
#علی_سعیدی_بینوا
بعضی ها باران دیده اند ، درست ،
ولی گرگ نیستند.
اگر بیشه ها جای بازیشان بود
کفتار نشدند.
سینه سپر ِ هر لاشخور و بی معرفتی
اگر نبودند
در عوض ترس و وقاحت و بی آبرویی در وجودشان
جایی نداشت.
بعضی ها
دل میدهند
اما سخت دل میکَنند.
اینها اگر عاشق شوند
باید فاتحه ی آرامش زندگیشان را خواند.
مجله ی هفته نامه و ماه و سال هر کسی نمیشوند
ولی گاهی رومه ی مچاله ی دور سبزی ِ رفیقانشان
بوده اند.
بعضی ها
کمتر عکس میگیرند
نه بخاطر بدعکسی شان است
از باطن کثیف هراس دارند
مبادا پشت عکس های فتوشاپ شده شان
آلایش زشتی بگیرند.
بعضی ها
مثل بعضی های دیگر نیستند
حرف هاشان پای عملشان است
نه به بُلوفهای دلبرانه.
#علی_سعیدی_بینوا
مثل هرشب ،
مانده ام در حسرٺِ یڪ شب بخیر
ڪَاهی آدم ،
بیقرارِ چیزهاے ساده است !!
درسڪوٺِ نافرجام شب ،
یاد تو در خاطراتم زنده اسٺ
درد نبودٺ ،
قلبم را سخٺ میفشارد
ڪَیسوانم ،
منتظر انڪَشتان زیبای توست
تا نوازشڪَرشان باشی
هنوز زمزمه هاے شیرینٺ
در ڪَوشم نجوا میڪند
#ت آرزوے هرشب منی
#لیلی_بهارشاهی
درباره این سایت